1. آچاره چاره کاره :دی کارگری که مهسا معرفی کرده بود کل اسفندش رزرو شده بود و من فکر میکردم چاره ای نیس جز این که دست تنها خونه تکونی آخر سالم رو انجام بدم ولیییییییییییی از آچاره نیرو خواستم و امروز اومد و سالن و کل آشپزخونه (کابینت ها و یخچال و گاز و همه چیییی) رو اوکی کرد. خودم هم کمد و میز آرایش و اینام رو مرتب کردم و لباس زمستونه ها رو فرستادم تو گنجه :دی. فقط موند جارو کردن اتاقا که فردا ایشالا
2. اونقدر از کارگر خوبی که آچاره فرستاده بود انرژی گرفتم بعد رفتنش نشستم و باقیمونده ترجمه گروهی رو انجام دادم و به این ترتیب این فصل هم تامام :)
3. پدرشوهرجان اومد و برامون آجیل چارشمبه سوری آورد با حلوا و ی ماهیتابه مسی خیلی خوشگل برای من که واقعا بهش نیاز داشتم و ی لیوان مسی برای پسرجان؛ مرسی آجان بوس بوس
نظرات (۰)